English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6267 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
at the rear of the stage <adj.> <adv.> U پشت پرده نمایش [مخصوص اطاق رخت کن]
at the rear of the stage <adj.> <adv.> U در پس پرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
at the rear of U درعقب
rear U دنباله
at the rear of U پشت
rear U عقبه سپاه
rear U عقب
rear U پشت
rear U نمودار شدن عقب
to take in rear U از پشت سر حمله کردن به
rear U دنبال
rear U پروردن
rear U بلندکردن
rear U تربیت کردن
at the rear of U پشت سر
rear U افراشتن
to hang on the rear U برای حمله دنبال کردن
to close up the rear U اخر از همه امدن
rear court U انتهای زمین
the rear vassals U مالیات دهندگان
rear wheel U چرخ عقب
rear point U قسمت نوک عقب دار
to bring up the rear U از عقب امدن
the rear vassals U اتباع تیولدار
the rear of a house U قسمت عقب یا پشت خانه
rear axle U محور چرخ عقب
rear barrier U حد عقب سپاه یا لشگر
rear commodore U سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
rear echelon U رده عقب
rear echelon U قسمت عقب جبهه عقب جبهه
rear guard U عقب دار
rear guard U نیروی عقب دار
rear of queue U عقب صف
rear party U قسمت عقبه
rear party U عقب دار
rear party U نیروی پوششی عقب نشینی یا عقب دار
rear point U اخرین قسمت عقب دار
rear sight U شکاف درجه
rear sight U نمای پشت
rear foot U پای عقب
rear wall U دیوار پشت
rear window U پنجره عقب
rear area U منطقه عقب
rear admiral U دریادار
rear light U چراغعقب
rear lights U چراغهایعقب
rear runner U گردنهپشتی
rear seat U صندلیعقب
rear view U منظرهپشتتراکتور
bring up the rear <idiom> U آخرهمه قرارگرفتن
rear admiral U سرتیپ دریایی
get one's rear in gear <idiom> U عجله کردن
rear admirals U سرتیپ دریایی
rear admirals U دریادار
rear leg U دنبالهپایه
rear apron U دنبالهکراوات
rear brake U ترمزعصبی
rear bumper U دنبالهسپر
rear derailleur U درایلرعقبی
rear foil U دنبالهتیغه
rear indicator U شاخصانتهایی
rear beam U دنبالهشاهینترازو
rear [front] connection U اتصال [جلوئی] پشتی
rear engine drive U موتور عقب
rear crotch and near arm U نوعی کنده رو
rear-view mirror U آیینهی عقبنما
rear mounted engine U موتور عقب
rear area security U تامین منطقه عقب
rear-view mirror U آیینهی پسنما
rear-view mirrors U آیینهی عقبنما
rear-view mirror U آیینهی جلو
rear-view mirrors U آیینهی پسنما
rear axle drive U محرکه چرخ عقب
duck under and rear takedown U یک دست و یک پا
rear axle shaft U محور چرخ عقب
rear limit line U خطمحدودکنندهعقب
rear brake pedal U پدالترمزانتهایی
rear axle casing U پوسته محور عقب
rear-view mirrors U آیینهی جلو
rear takedown with outside leg tackle U زیریک خم
rear waistlock and side sweep U درو با مایه سالتو و بارانداز
rear takedown with inside singleleg & kn U زیریک خم اقل از راست
rear waistlock and knee block U درو از پشت
rear takedown with outside leg tackle U گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
rear takedown with outside singleleg byl U زیریک خم میانکوب همراه بااقل ازچپ
rear waistlock and back sweep U درو از بغل
rear takedown with single leg tackel U زیریک خم
rear waistlock and forward inside leg tr U انواع درو
rear takedown with double leg tackle U زیر یک دو خم که تبدیل به خورجین تکان میشود
rear takedown with single leg tackel U افلاک پیشرو
rear waistlock and forward single leg U درو با مایه از مچ پا
rear takedown with single leg tackel U میانکوب
third stage U مرحلهسوم
to go on the stage U بازیگرشدن
to go on stage U وارد صحنه [نمایش] شدن
behind the stage <adj.> <adv.> U خصوصی [اصطلاح مجازی]
first stage U مرحلهاول
zero stage U طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
at this stage <adv.> U درحال حاضر [عجالتا] [اکنون ] [فعلا]
behind the stage <adj.> <adv.> U محرمانه [اصطلاح مجازی]
to go on the stage U اکترشدن
second stage U مرحلهدوم
stage U مقام
stage U چوب بست
stage U مرحله
stage U مرحله دار شدن اشکوب
stage U در صحنه فاهرشدن
stage U طبقه
stage U پایه وهله
stage U منزل
stage U صحنه
stage U سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage U سکو
stage U نیمکت اویزان
stage U اشکوب
stage U یکی از چند نقط ه در یک فرآیند
stage U مراحل مختلف یک موشک
stage U درجه مرحله
stage U اسکان دادن
stage U پرده گاه مرحله
not stage U مدار یا جزئی در یک سیستم لاجیک که وجود یا عدم وجودخروجی برعکس حالت ورودی و یا نقیض ان میباشد
stage U قراردادن اتومبیل در خط اغاز
stage U صحنه نمایش
centre-stage U شرائطبسیار حساسو مهم
stage-manage U اداره کردن
stage-manage U کارگردانی کردن
stage door U در عقب صحنه
stage whisper U نجوای روی صحنه
stage whispers U نجوای روی صحنه
stage manage U کارگردانی کردن
stage manage U اداره کردن
stage managers U کارگردان نمایش
stage-managed U اداره کردن
stage managers U مدیر نمایش
stage manager U کارگردان نمایش
two stage sampling U نمونه گیری دو مرحلهای
stage set U تعویض سن
two stage experiment U ازمایش دو مرحلهای
turbine stage U طبقه توربین
stage-struck U عاشق هنرپیشگی و صحنهی نمایش
stage-struck U شیفتهی بازیگری
mechanical stage U پایهمکانیکی
stage clip U سطحنمایش
multi stage U چند مرحلهای
regulator first stage U صفحهنمایشنخستینرگلاتور
landing stage U حملباقایق
To appear on the scene (stage). U روی صحنه ظاهر شدن
stage-managing U کارگردانی کردن
stage-managing U اداره کردن
stage-manages U کارگردانی کردن
stage-manages U اداره کردن
stage-managed U کارگردانی کردن
At that point [stage] , ... U وقتی که موقعش رسید...
stage curtain U پردهنمایش
speed stage U سطح سرعت
speed stage U مرحله سرعت
stage doors U در عقب صحنه
multi stage U چند طبقه
flood stage U تراز بحرانی طغیان
first audio stage U مرحله صوتی نخست
energy stage U لایه انرژی
differential stage U مرحله تفاضلی
developmental stage U مرحله پیشرفت
developmental stage U مرحله تکوینی
converter stage U طبقه مبدل
killer stage U صافی رنگ
single stage U یک طبقهای
oedipal stage U مرحله ادیپی
impluse stage U طبقه فشار مستقیم
initial stage U طبقه نخستین
modulator stage U طبقه مدولاسیون
mixer stage U طبقه مخلوط کننده
main stage U عرشه اصلی
main stage U طبقه اصلی
macro stage U مرحله کلان
larval stage U مرحله کرمی
quick stage U ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
input stage U طبقه اولیه
input stage U طبقه ورودی
single stage U یک طبقه
stage coach U دلیجان
stage craft U فن درست کردن نمایش
phallic stage U مرحله التی
anal stage U مرحله مقعدی
this play does not stage well U این داستان خوب در نمایش در نمیاید
termination stage U مرحله پایانی
stage manager U مدیر نمایش
stage fright U صحنه هراسی
stage fright U وحشت حاصله در اثر فهوردر صحنه نمایش
to put on the stage U بمعرض نمایش گذاشتن نمایش دادن
buffer stage U مرحله میانگیر
stage direction U مدیریت
output stage U مرحله خروجی
stage director U مدیر نمایش
stage fever U کرم بازیگری یا اکتری
stage payments U پرداختهای مرحلهای پرداختهای که در چند مرحله صورت میگیرد
stage race U مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
stage set U تنظیم صحنه برای ایفای نقش معینی از نمایش
oral stage U مرحله دهانی
stage direction U کاگردانی
multi stage amplifier U امپلی فایر چند طبقه
power output stage U طبقه خروجی
Recent search history Forum search
1معنی کلمه outliner در مکانیک خودرو (اتوبوس)
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com